اعلام امامت علني آن حضرت ، موجب تعجب همگان ، بخصوص شيعيان گرديد، زيرا در دوران امامت پدر بزرگوارش ، شيعيان در نهايت فشار و سختي بودند ، و امام بزرگوارشان هميشه در زندان يا تبعيد به سر مي برد. به همين دليل ، هنگامي كه امام هشتم (ع) آشكارا امامت خود را اعلام کرد،عده ای از یاران آن حضرت به ایشان عرض کردند: «فدایت شویم، امر مهمی اعلام می فرمایید، از اين ملعون – هارون – هراس نداريد؟» آن حضرت در جواب آنها مي فرمايند :«دست او از من كوتاه است. نمي تواند هيچ آسيبي به من برساند ؛ و او را بر من راهي نيست.» همچنين جناب محمد بن نسيان (عليه الرحمه) نقل مي كند :
به حضرت ابي الحسن علي بن موسي الرضا (ع) عرض كردم : «شما امر خلافت و امامت خود را آشكار ساخته و به جاي پدر نشسته ايد ، در حالي كه هنوز از شمشير هارون ملعون ، خون مي چكد.» آقا فرمودند : «آن گفتار از حضرت پيامبر اكرم (ص) به من نيرو و جرأت مي بخشد ، كه فرمودند : اگر ابوجهل (لعنت الله عليه) توانست از سر من مويي كم كند ، بدانيد ، من پيامبر نيستم ، و اكنون من به شما مي گويم ، اگر هارون (لعنت الله عليه) توانست مويي از سر من كم كند ، بدانيد كه من امام نيستم.»
برگرفته از کتاب هشتمین امام علیه السلام – نوشته حمید قلندری برد سیری
نظرات شما عزیزان: